![]() |
||||||
HOUMAN 2008 |
||||||
|
به غضنفرمیگن چرا زنبورها گل میخورن؟؟
میگه خوب حتما دروازه بانیشون خوب نیست
سرگذشت یک پسر در دانشگاه قزوین
( ) سال اول
( . ) سال دوم
( o )سال سوم
( O) سال چهارم
خدا رحم کرد واسه فوق لیسانس ادامه نداد
به غضنفر میگن با باقیش جمله بساز،
غضنفر میگه:ما دیشب پیتزا خوردیم!
میگن: پس کو باقیش؟
غضنفر میگه :باقیش تو یخچاله!!
ازغضنفر می پرسن تو چرا جورابت اینجوریه؟یه لنگش آبیه یه لنگش قرمز ؟ میگه نمیدونم والله ، یه جفت دیگه هم همینطوری تو خونه دارم !!
غضنفر میره مشهد جلوی حرم میگه: یا امام علی! قربون لب تشنهات، فدای دست بریدهات، پس کی ظهور میکنی؟ والا خسته شدم اینقدر اومدم قم!!
یه بچه تو قزوین گم میشه
پلیس میگه از یابنده تقاضا می شود امشب که هیچی
فردا بچه رو به ما بدهد
که ما پس فردا بدیم به خانوادش
تو آزمایش دی.ان.ای یه رشتی مشخص میشه که بچش ماله خودشه
برا حفظ آبرو تکذیب میکنه !
به دوستش میگه : می خواستم دیپلم بگیرم، نذاشت غضنفر
می خواستم لیسانس بگیرم، نذاشت
می خواستم دکترامو بگیرم، نذاشت
دوستش بهش میگه : کی ؟
میگه : کون گــــــــــــــشادم
جوایز قرعه کشی بانک تجارت شعبه قزوین
نفر سوم :?کودک
نفر دوم: ? کودک
نفر اول :کلید طلایی یک مهدکودک
رفیق رشتیه داشته نصیحتش میکرده که: بابا این زن تو دیگه گندشو درآورده، هر روز دم خونتون ملت بیست متر صف کشیدن برن اینو بکنن! بابا دیگه باید طلاقش بدی. رشتیه میگه: اووو! طلاقش بدم خودم برم ته صف؟!
قزوینیه دنبال یه بچه میکنه، آخر سر تو یه کوچه بن بست گیرش میاره، بهش میگه: بالام جان! سه تا کار میتونی بکنی: اول اینکه بال در بیاری پرواز کنی، دوم اینکه آب بشی بری تو زمین، سوم اینکه دستات رو بگذاری رو زمین توکل به خدا کنی!
به غضنفر میگن فرق کچل با هواپیما چیه ؟
میگه : کچل که فرق نداره . هواپیما هم نکته انحرافیه !!!
چرا ترکا دو دستی دست میدن ؟
چون هنوز دست راست و چپشون رو نمیدونن کدومه !!!
یارو میره جبهه . نارنجک به خودش می بنده میره زیر تانک خودی !
رو سنگ قبرش می نویسن : حسین نفهمیده !!!
تو اردیبل مانور میذارن ... دشمن فرضی پیروز میشه !!!
ملت به آمریکا پشت می کنن..قزوینی ها میرن اقامت دایم آمریکا می گیرن...
قزوینیه میمیره، اون دنیا به علت 70 سال بچهبازی مستمر میندازنش قعر دوزخ، پیش اژدهای دو سر! یک مدت میگذره طبقههای دیگه جهنم هی صدای آه و اوه و داد و بیداد میشنیدن. بالاخره دو سه تا از فرشتهها میرن پیش رئیس جهنم میگن: این بیچاره گناه داره، بگذار از پیش این اژدها بیاریمش بیرون. اونم میگه باشه. همچین که در سلول قزوینیه رو باز میکنن، اژدهای میزنه بیرون، حالا ندو کی بدو! فرشتهها بهش میگن: بابا خجالت بکش! آخه چرا داری در میری؟ اژدهای میگه: بابا این دهن منو سروریس کرده! الان دو ماهه گیر داده که: بالام جان تو که دو تا سر داری، پس اونیکی کانت کجاست؟
آخرین خبر در رشت : فرزندان تک پدر ار خدمت معاف شدند...
رشتیه نفس زنان میاد خونه، به زنش میگه: خانم جان چه نشستی که به هرکی که پنج تا بچه داشته باشه، یک پراید مجانی میدن! زنش میگه: مرد مگه زده به سرت؟! ما که سه تا بچه بیشتر نداریم! رشتیه میگه: خانم جان، از شما چه پنهون...من دو تا بچه هم از صغرا خانوم، طبقه پایینی دارم! الان میرم میارمشون. خلاصه میره دو تا بچه ها رو میاره، وقتی برمیگرده میبینه دو تا از بچه هاش نیستن. از زنش میپرسه: خانم جان، یاسر و علی کجا رفتن؟ زنش میگه: والله تو که پایین بودی، هوشنگ خان اومد بچه هاشو برد!!!
فریدون اکس می ترکونه منفجر می شه!!!!!
یه یاکریم با یه مرغ عشق ازدواج میکنن بچه دار که مسشن اسم بچه شونو میزارن ******** کریم عشقی
اخه الاغ . گوساله.بزغاله.بوفالو.میمون.خر.......... این همه حیوون .چرا شیر سلطان جنگل؟
قاضی میشه غضنفر
بهش میگن حکم کن، میگه پیک !!!
فریدون تو خارج میره fast food
میگه: give me a sandwich
یارو می پرسه: to go؟
فریدون میگه: نه پدرسگ تو نون
رشتیه شب میخواسته بره دستشویی به زنش میگه : خانم جان من به قربان تو بشم یه دقیقه این جای من رو نگه دار الان بر می گردم .
دو تا ترک سر اینکه کدوم وسط بخوابن دعواشون میشه.
قزوینیه تو بستر مرگ افتاده بوده، همه خانواده و دوست و آشنا دورش جمع میشن، میگن: حاج آقا، وصیتی نداری؟ قزوینیه با حال زار میگه: بالامجان..اوهو...وصیت میزنم...اوهو..اوهو... بعد ازمرگم...اوهو...جسدم رو بسوزونید...ازش پودر بچه درست کنید!
قزوینیه هفت جلد مثنوی مینویسه به اسم خسرو و فرهاد!
غضنفر توی پارک یه دختره رو میبینه و خیلی باهاش حال میکنه. میره جلو میگه: خانوم ببخشین، اسم شما چیه؟ دختره با عشوه جواب میده: عطر گل یاس، اسمم ثریاس! بعد ازغضنفر میپرسه: اسم شما چیه؟ غضنفر یه فکری میکنه، با ادا میگه: بوی گوز خر، اسمم گضنفر!
رشتیه دخترشو میبینه داره به یه پسره لب میده، خیلی ناراحت میشه، به خودش میگه: این امروز لب میده، لابد فردا هم میره سینما، پس فردا هم لابد میخواد سیگار بکشه!
.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]
تعداد بازدید:6462 |
||
امروز:5 دیروز :1 |
||
درباره خودم |
||
هومان عزیزی
من خلی دوست دارم از وبلاگ من دیدن کنید . نظرات خودرابه azizi_houman@yahoo.com بفرسبید . |
||
لوگوی خودم |
||
|
||
آرشیو |
||
اشتراک |
||
|